پسرم دانيالپسرم دانيال، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

مرواریدی در قلبم

عزیزم وارد ماه 8 شدم

گل من دیروز با مامانی و عسل و مرسانا رفتیم برات  یه چیزایی خرید کردیم امیدوارم خوشت بیاد .گلم بعد از چند بار سونو دیگه فکر می کنم جنسیتت مشخصه البته این بار هم دکتر گفت 80 در صد پسره و منم گفتم خداکنه  سالم باشه اول سلامتیش برام مهمه . فدای تو حالا دختر باشی یا پسر عزیز دلمی زندگیمی دنیامی اما فعلا میتونم صدات کنم گل پسرم . اما اسمتو هنوز اتتخاب نکردیم بابابا کلی مشورت کردیم اما هنوز مشخص نیست واقعا نمیدونبم  امابابا میگه قرآن باز می کنیم و منم میگم محمد ماهان . دیگران هم چند تا اسم گفتن ، بهر حال از همه کمک می خوام . مامانم هم آریا و آرین رو پیشنهاد داده . اسمی که به آبجیت بیاد یانه اسمی که زیبا و حبا معنی  باشه .&nb...
1 آذر 1394

هفته 27

الان دیگه نشستن برام مشکل شده حتی نشستن پشت کامپیوتر . همینطور راه رفتن زیاد و مخصوصا بغل کردن بچه .  بالارفتن از پله هم باعث میشه به نفس نفس بیفتم .  همه اینها رو به عشق تو تحمل می کنم و مرسانای عزیزم .
30 مهر 1394

سونوگرافی

قند عسلم دو روز پیش دوباره رفتم برای سونوگرافی تا ببینمت دلم برای دیدنت تنگ شده بود . دکتر گفت توی 26 هفته هستم .
29 مهر 1394

جنین 26 هفته من

عزیزم امیدم چند روز قبل رفتم یه دکتر خوب  تعریف ایشون رو خیلی شنیدم و از خوش شانسی تو بهم برای همون روز عصر وقت دادن (  دکتر صمصامی ) و آخرین سونو رو هم بهشون نشون دادم و خدارو شکر گفتن همه چیز خوبه .
21 مهر 1394

کوچولوی من

عزیزکم عمرکم حرکت های کوچکی احساس می کنم . از ظاهرم حاملگیم مشخص است و تو روز بروز به یاری خدا بزرگتر می شوی .
20 مرداد 1394

امید زندگی

عزیزم امید زندگی حرکاتت هرروز بیشتر میشه و منم هرروز بیشتر عاشقت می شم . فدای تمام تکون خوردنای قشنگت که بهترین حس دنیاست . تو دنیامی ، زندگیم با اومدن تو رنگ قشنگتری بخودش گرفته همینطور زندگی بابا . امیدوارم بتونم مادر خوبی برات باشم .       ...
19 مرداد 1394

اولین سونو

درتاریخ 15 تیر 1394 برای سونو ان تی سونوگرافی که دکتر  نوشته بود پیش دکتر ابوالفضل لطفی رفتم و عشقم رو با دقت دیدم . ضربان قبلم خیلی خیلی تند میزد همش برای سلامت بودنت دعا می کردم آقای دکتر گفت خداروشکر از روی پشت گردن و بینی متوجه سلامتیت از لحاظ بعضی بیماریها شده توی اون لحظه که حرکت کردنتو میدیدم از ذوق اشک تو چشمام حلقه زده بود . بعدشم صدای قلبتو شنیدم. در آخر هم دکتر گفت حالا ببینیم جنسیتش مشخصه؟ بااینکه اصلا انتظارشو نداشتم که توی 12 هفتگی جنسیت نینیم مشخص باشه اما گفت پسره و من هم که یک دختر خشکل و ناز و مامانی دارم باید منتظر یک پسر کاکل زری و دردونه باشم . خدارو هزار بار شکر کردم اما قبل از هر چیز ازش یک فرزن...
15 مرداد 1394

فرشته من

خدا خواست تا عشق  من باشی سهم من باشی بامن و برای من تا یکبار دیگرفراموش کنم روزمرگیهای این زمانه را و باور کنم خدایی که در این نزدیکیست دوستم دارد انقدر که نعمتی بس بزرگ را به من ارزانی داشته. قبل از هرچیز سپاس می گویم خالق جهانیان را که مرا لایق دانست که دوباره طعم شیرین مادرشدن را با اعماق وجودم حس کنم و از خودش تمنا می کنم این توانایی را بمن عطا کند تا دردانه ای را که در وجودم می پرورم آنگونه که او دوست دارد پرورش دهم .  ...
15 مرداد 1394